یكی از بزرگترین معضلات و
مشكلاتی كه در سالهای اخیر در زمینه انحراف در ارائه نغمهها و ملودیهای
سوگواری بروز یافته، استفاده از آلات غیر متعارف در تولید موسیقی عاشورایی
است...
گزارشی از وضعیت موسیقی عاشورایی
خوشا
از نی خوشا از سر سرودن / خوشا نی نامهای دیگر سرودن یك درس بزرگ عاشورا
این واقعه همیشه جاوید نو شدن و از سر سرودن است؛ و این درس در حقیقت
همان جلوه و جلای هنر محسوب میشود كه باید هر «آن» دیگر شد و هر لحظهای
«دیگر» بود؛ نغمههای عاشورایی از همان صبح عاشورا تا
به امروز در همه زمانها و مكانها جاری بوده است، گاه این نغمهها و
نالهها در نفیر نی و گاه در حنجره و نای رهروان و رهپویان اباعبدالله به
گوش رسیده و امروز به شكل و فرمی دیگر چون آب روان جاری است...
ملودیها
و فراز و فرودهای صوتی، بستر و محملی آهنگین برای رساندن پیام عاشورا و
بازماندگان این رخداد مهم به شمار میروند؛ اما پرسش همیشگی و همه دوران
این است كه آیا این حاملان ظریف قابلیت حمل این پیام سترگ را دارند؟ آیا
این پدیدههای آهنگین قدرت نفوذ و پیامرسانی را بخوبی ایفا میكنند؟ آیا
تغییر و تحولات اجتماعی و تاریخی تاثیراتی برشیوه و فرم این حاملان آهنگین
برجای ننهاده است؟ اگر پاسخ مثبت یا منفی است این تغییرات چیست و تا چه حد
بوده است؟
صرفنظر
از تعریف واژه مداحی و موافق یا مخالف بودن با آن و بدون اشاره به دیدگاه
برخی از بزرگان دین و حكمت كه نسبت به این واژه چه واكنشی از خود نشان
دادهاند، امروزه میتوان با نگاهی اجتماعی و واقعبینانه به عملكرد این
خادمان اهلبیت (ع) نگریست و از بعد هنری آثار آنها را ارزیابی كرد.
اگر
بپذیریم كه مداحان به عنوان قشر و گروهی كه با كلام آهنگین به ذكر مصیبت و
انتقال پارهای از پیام و به نوعی بیان تاریخ عاشورا میپردازند، قطعا
باید ارتباط مستقیم آنها با شعر و موسیقی را نیز بپذیریم و در این زمینه
بهتر است به چند نكته اشاره كنیم.
نخست
اینكه دو مقوله شعر و موسیقی، با دامنه گسترده و با پیچیدگیهای خاص خود
دو رشته مجزا ولی با پیوندها و نزدیكیهایی به هم هستند كه هر یك در مراكز
و موسسات آموزش عالی تدریس میشود ولی از آنجا كه این دو ریشه در هنر و
موهبتهای آن دارد، باز هر فارغالتحصیلی را هم نمیتوان شاعر یا آهنگساز
و نوازنده هنرمند دانست؛ با این مقدمه ساده میتوان به اهمیت بسیار بالای
ساخت آثار با كلام بیش از پیش پی برد و حال آنكه كار مداحی كه همانا
ارائه اثر موسیقایی باكلام است به سبب بعد اعتقادی مسلمانان و شیعیان،
اهمیت و حساسیت بیشتری پیدا میكند. معنامحوری و عمیق شدن مداحان در این
بخش اهمیت بسیاری دارد زیرا در سالهای اخیر سطحیگرایی و پرداختن به
مسائل صوری و ظاهری و تحریفات آزاردهنده بر سخیف و سبك بودن كلام و ملودی
پیشی گرفته است. با توجه به این نكات و این ملاحظات، سوال بعدی اینجا مطرح
میشود كه برای رسیدگی به این امور و تولید آثاری فاخر و درخور فرهنگ منیع
عاشورا چه برنامهریزی و چه اقدامات زیربنایی و اساسی صورت گرفته است.
در این باره هوشنگ جاوید،
پژوهشگر موسیقی نواحی میگوید: نوحهگری (مداحی) همواره به عنوان یك هنر
شیعی و ملی در جامعه ایران مطرح بوده و هست، اما آنچه در زمان ما ارزش
دارد، ژرفابخشی به این هنر و برنامهریزی در جهت حركت نو برای آینده است.
نوحهگری و مرثیهخوانی را جامعه دیروز ایران به عنوان یك رسانه مذهبی
میشناخت، اما این هنر امروزه برای ایران با توجه به گوناگونی و رشد
رسانههای گروهی از حالت رسانهای درآمده و بیشتر به عنوان یك برنامه
تامینی عملكرد دارد.
حمیدرضا نوربخش،
خواننده و مدرس موسیقی سنتی با اشاره به اینكه یك مداح یا مرثیهخوان یا
هر فردی كه میخواهد مضمون و مفهومی را با صدای بلند بخواند، باید فن و
فنون خوانندگی را بداند، میگوید: برخلاف اینكه میگویند هر فردی تارهای
صوتی سالمی دارد میتواند بخواند، خواندن كار هر كسی نیست؛ حتی خیلیها
كلاس میروند و آموزش خوانندگی میبینند، اما نمیتوانند خواننده باشند و
لذا خوانندگی یك تخصص و یك فن است و بعد از آن شناخت شعر و داشتن ریتم قوی
برای استفاده در آواز است و در نتیجه باید به این دو ظرافت اشراف داشت تا
كار به جان و دل شنونده بنشیند، ولی متاسفانه بیشتر افراد میخواهند بدون
درك و دریافت این آموزشها در مجالس بخوانند و در نتیجه همین میشود كه
شاهد هستیم. مگر چند درصد مداحان ردیف موسیقی آوازی را میدانند؟
آموزش موسیقی مذهبی
واقعا
متولی آموزش موسیقی مذهبی و به تبع آن مسوولیت آموزش مداح و مداحی با
كیست؟ با یك حساب سرانگشتی میتوان به این نكته رسید كه هر ساله و در ایام
سوگواری میلیونها نفر به طور مستقیم شنونده خوراك و تولیدات مداحی از
تریبونهای مختلف هستند و این تعداد ورای تولیداتی است كه از رسانه ملی
پخش میشود؛ اما به واقع چه تعداد از این افراد آموزش دیده و فارغالتحصیل
مراكز آموزش عالی هستند؟
اساسا
آموزش موسیقی مذهبی و در این مورد خاص مداحی و مرثیهسرایی و نوحهخوانی
تابع چه نوع آموزشی باید باشد؟ آیا دانشگاهها و كنسرواتوارهای موسیقی
باید محل آموزش این نوع موسیقی باشند یا آموزش سنتی و شاگرد استادی در
مكتبخانهها در تربیت مداحان با نفوذ موثرترند؟
سید احمد وكیلیان،
پژوهشگر فرهنگ ملی ایران در این باره ضمن هشدار به متولیان میگوید:
بسیاری از كسانی كه در امور فرهنگی و مذهبی میانسال و صاحب تجربه بودند به
دلیل افزایش سن یا علل دیگر از گردونه خارج شدند و این در حالی است كه در
فرهنگ ما مرام استاد و شاگردی همواره وجود داشته است و به گونهای بوده كه
هر جوانی در كنار پیری تعلیم میدید، اما آموزش استاد و شاگردی با افزایش
جمعیت در یكی دو دهه اخیر از میان رفته است و به سبب تغییر و تحولات
اجتماعی و تغییراتی كه در نحوه آموزش و هجوم رسانهها و وسایل ارتباط جمعی
پیش آمده، تواضعی كه بین جوانان نسبت به استادان خود بود نیز رفتهرفته
رخت بربسته و ارتباط معنایی بین استاد و شاگرد كمرنگ شده و متاسفانه مساله
نوحهخوانی و مرثیهسرایی نیز از این گسست بینصیب نبوده است.
این خبر خوبی است كه كار مداحان به وسیله كانونی متشكل از كارشناسان شعر و موسیقی ارزیابی و نظارت شود.
اما
هوشنگ جاوید كه نام ستایشگر را برای مداح به كار میبرد نیز در این باره
میگوید: ارتقای سطح بینش، دانش، معلومات و مخاطبشناسی باید به صورت
آموزشی و به طور كلی در یك فضای آموزش عالی برای ستایشگران صورت پذیرد.
اما در هیچ یك از دانشگاههای كشور نه این موضوع مهم اندیشه شده و نه به
تدریس آن توجه شده است و این از عجایب یك دولت دینی و اسلامی است. آنچه
امروز بدان بسنده شده، صدای خوب و جذب مردم به صورت كاذب است كه گاه به
عرصه خودنمایی یك یا چند ستایشگر ناآشنا به كنه مساله تبدیل میشود. در
حالی كه ستایشگری فقط به خوش صدایی، خوش تكنیكی، خوش آهنگی و بازیگری
نیست. اركان ستایشگری را باید آموزش داد، اما در كجا، مشخص نیست!
براستی
چه باید كرد؟ هم اینك در كشورهای توسعه یافته در همان مراكز تدریس موسیقی
با همه تنوعی كه در رشتههای مختلف وجود دارد دروسی نیز تحت عنوان
موسیقیهای مذهبی و موسیقی كلیسا تدریس میشود و حتی در واتیكان نیز
دورههایی برای آموزش موسیقی مذهبی وجود دارد؛ از آنجا كه بیس و پایه
موسیقی در ژانرهای مختلف یكی است، طبیعتا آموزش آنها تا مقطعی مشترك و
یكسان است و در مقاطع بالاتر این تخصص منفك میشود.
نظارت بر آثار عاشورایی
گذشته
از بحث آموزش كه خود مبحث بسیار مهم و قابل توجهی است، نحوه برخورد با
تولیدات فعلی و فعل و انفعالات كنونی در حیطه تولید و پخش آثار عاشورایی
چه در قالب نوحه و اجرای زنده در مجالس سوگواری و چه در قالب تصنیف و
ترانه به صورت سیدی و نوار چگونه باید باشد و این وظیفه خطیر به عهده
كیست؟ طبیعتا تكلیف نظارت و صدور مجوز آثار صوتی به صورت سیدی و آلبوم
مشخص است و وزارت ارشاد با استفاده از كارشناسان خود این وظیفه را به
انجام میرساند؛ اما آیا نظارتی بر كار مداحان وجود دارد یا نه؟
حجتالاسلام
یعقوب دیلمقانی، مدیركل تشكلهای دینی و مراكز فرهنگی سازمان تبلیغات
اسلامی با اشاره به اینكه فعالیت مداحان باید با نظارت انجام شود،
بتازگی از تشكیل كانون مداحان، زیر نظر سازمان تبلیغات اسلامی خبر داد و
در نشست اخیر خبرگزاری مهر در زمینه آسیبشناسی موسیقی مذهبی گفت: كانون
مداحان تاكنون در مرحله شهرستانی و استانی تشكیل شده و مرحله كشوری نیز
بزودی تشكیل میشود.
این
خبر خوشی است كه كار مداحان با نظارت كانونی (كه انشاءالله متشكل از
كارشناسان شعر و موسیقی است) مورد ارزیابی و نظارت قرار گیرد.
هوشنگ
جاوید در این باره میگوید: یك مرجع و نهاد فرهنگی رسمی كشور باید كار
ستایشگران جامعه را ارزیابی و تایید كند چرا كه صرف وجود چیزی به نام
كانون یا انجمن نمیتواند واجبات اصلی را برآورده ساخته و نیازها و مسائل
را برطرف نماید.
آلات موسیقی نغمههای عاشورایی
یكی
از بزرگترین معضلات و مشكلاتی كه در سالهای اخیر در زمینه انحراف در
ارائه نغمهها و ملودیهای سوگواری بروز یافته، استفاده از آلات غیر
متعارف در تولید موسیقی عاشورایی است؛ جدای از اشعار سخیف و ملودیهایی كه
بیشتر كپیبرداری از موسیقیهای پاپ و سبك بوده استفاده از این آلات و
ابزار الكترونیكی (سینتی سایزر) و سازهای مشابه مورد اعتراض صاحبنظران
قرار گرفته است. در این باره مدیركل تشكلهای دینی سازمان تبلیغات اسلامی
با اشاره به اینكه نظر فنی و تخصصی را به اهل فن واگذار كرده است،
میگوید: بسیاری از آلات موسیقی حرام نیستند، اما همینها در مساله مداحی
و عزاداری به طبل و سنج خلاصه میشوند. فقیه میفرماید كه از سایر آلات
موسیقی نمیتوان استفاده كرد.
ترانههای سوگ
حركت
با زمانه و همسو شدن با تغییر و تحولات اجتماعی و استفاده از فناوریهای
پیشرفته نكته منفی یا انحراف از ارزشها محسوب نمیشود، اما این حركت باید
آگاهانه و مبتنی بر آراء و نظرات كارشناسانه باشد و بر اساس تایید اهل فن
صورت بگیرد؛ طبیعی است كه قشر عظیمی از نوجوانان به خاطر عشق به مولایشان
و با شیفتگی به فرهنگ عاشورا برای شركت در مراسم سوگواری نیاز به
ملودیهایی از نوع دیگر و متناسب با ذوق و سلیقه خود دارند و اساسا همین
احساس نیاز در چند سال اخیر بوده كه برخی مداحان را به استفاده از
ملودیهای پاپ سوق داده است، اما اگر این احساس نیاز با برنامهریزی بهتر
و استفاده از نظر آهنگسازان و ترانهسرایان و جلب همكاری آنها انجام
میگرفت، قطعا نتایج بهتری هم به بار میآورد.
در
پایان باید این نتیجه را گرفت كه افزایش جمعیت بویژه رشد طبقه جوان و
گسترش وسایل ارتباطی و تنوع و تكثر موجود در حوزه موسیقی و كلام موجب شده
است تا در حوزه موسیقی مذهبی و برگزاری مراسم سوگ نیازهای جدید و نویی
ایجاد شود و در این شرایط فقط عزم و همت مسوولان و متولیان فرهنگی كشور و
سرعت عمل آنها میتواند این نیاز را به نحو مطلوب و شایستهای پاسخ بدهد
وگرنه سپردن اوضاع به دست فرصتطلبان بیدانش، فاجعهای را سبب میشود.